Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2939 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Abfüllanlage {f} U دستگاه مخصوص پر کردن مایعات در بطری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Druckwalze {f} U نورد یا غلطک دستگاه چاپ [مخصوص]
Flaschenzug {m} U دستگاه مخصوص بالا کشیدن بار سنگین
Pfand {n} U گرو [پولی که برای بطری یا قوطی نوشیدنی داده می شود وپس از برگردادن بطری خالی پس داده می شود.]
Ablauf {m} U محل خروج [مایعات]
Abschaum {m} U کف [روی مایعات جوشان و فلزات مذاب]
Flasche {f} U بطری
Bierflasche {f} U بطری آبجو
Korkenzieher {m} U در بطری بازکن
Flaschenpfand {n} U گروی بطری
Wasser in Flaschen U آب در بطری [پلاستیکی]
Brandflasche {f} U بطری آتش زا
Bettflasche {f} U بطری آب گرم
Ampulle {f} U بطری کوچک
Fläschchen {n} U بطری کوچک
Pikkolo {m} U بطری شامپاین کوچک
Flaschenhals {m} U قسمت باریک بطری
Riegel {m} U پیچ مخصوص قفل کردن در
Anrichte {f} U میز [مخصوص سرو کردن غذا]
Darre {f} U تنور مخصوص خشک کردن [برای انواع غله و میوه]
etwas mangeln U چیزی را با دستگاه پرس صاف کردن
entzünden U آتش زدن [روشن کردن] [مانند سیگار یا دستگاه گازی]
speichern U حفظ کردن [روی دستگاه دیسک سخت یا دی وی دی] [رایانه شناسی]
[auf Festplatte oder DVD etc.] sichern U حفظ کردن [روی دستگاه دیسک سخت یا دی وی دی] [رایانه شناسی]
anmachen U آتش زدن [روشن کردن] [مانند سیگار یا دستگاه گازی]
anzünden U آتش زدن [روشن کردن] [مانند سیگار یا دستگاه گازی]
anbrennen U آتش زدن [روشن کردن] [مانند سیگار یا دستگاه گازی]
etwas ausspucken U چیزی را برگرداندن [توزیع کردن ] [مانند از دستگاه خودکار فروشنده]
Mangel {f} U دستگاه برای چلاندن یاصاف کردن پارچه [شامل دو استوانه نزدیک به هم است]
außerordentlich <adj.> U مخصوص
ungewöhnlich <adj.> U مخصوص
außergewöhnlich <adj.> U مخصوص
Faktotum {n} U پیشخدمت مخصوص
Beigeschmack {m} U طعم مخصوص
Charakterzug {m} U علامت مخصوص
Ehrenplatz {m} U جایگاه مخصوص
Ehrensitz {m} U جایگاه مخصوص
Blendlaterne {f} U چراغ مخصوص دزدی
Einmachzucker {m} U شکر مرباپزی [مخصوص]
Bauernbrot {n} U نان مخصوص روستا
Blindenschrift {f} U الفبای مخصوص نابینایان
Fernsehsatellit {m} U ماهواره مخصوص تلویزیون
Anzeigenblatt {n} U روزنامه مخصوص اعلانات
Abtreibungsklinik {f} U درمانگاه مخصوص کورتاژ
Aerogramm {n} U کاغذ مخصوص پست هوایی
Beschäler {m} U اسب مخصوص جفت گیری
Autokino {n} U سینمای مخصوص اتومبیل سواران
Darre {f} U نوعی بیماری مخصوص حیوانات
Brausepulver {n} U پودر مخصوص نوشابه گازدار
Brusttee {m} U مایع جوشانده [مخصوص سینه]
Jargon {m} U اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته
Kauderwelsch {n} U اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته
Expander {m} U فنر تقویت عضلات [مخصوص]
Papierkorb {n} U سطل زباله مخصوص کاغذ
Signalhorn {n} U بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
Sandkasten {m} U جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
Sandkiste {f} U جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
Trompe de Chasse {f} U بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
Jagdhorn {n} U بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
Gutsle {n} [Süddeutschland ] U بیسکویت مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Weihnachtsplätzchen {n} بیسکویت مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Barhocker {m} U چهار پایه مخصوص پشت بار
Dachbodenleiter {f} U نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Etüde {f} U اتود [قطعه مخصوص تمرین موسیقی]
Dachbodenleiter {f} U پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Guetzli {n} [Schweiz] [Keks] U بیسکویت مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Guatl {n} U بیسکویت مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Allzweckreiniger {m} U ماده مخصوص برای انواع نظافت
Domino {m} U شنل اشخاص ماسک دار [مخصوص]
Guetzli {n} [Schweiz] [Keks] U شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Feuerwehrleiter {f} U نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
Drehleiter {f} U نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
hinter der Bühne <adj.> <adv.> U پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
Weihnachtsplätzchen {n} U شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Guatl {n} U شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Gutsle {n} [Süddeutschland ] U شیرینی بیسکویتی مخصوص کریسمس [غذا و آشپزخانه]
Alphorn {n} U کرنا [ساز بادی چوبی مخصوص کوه های آلپ]
Apparat {m} U دستگاه
Apparatur {f} U دستگاه
Fräser {m} U دستگاه مته
Fernsehgerät {n} U دستگاه تلویزیون
Finanzwesen {n} U دستگاه مالی
Fernsehapparat {m} U دستگاه تلویزیون
Atmungsorgan {n} U دستگاه تنفس
Fax-Gerät {n} U دستگاه فاکس
Alarmanlage {f} U دستگاه آژیر
Fernseher {m} U دستگاه تلویزیون
Branntweinbrenner {m} U دستگاه تقطیر
Destillierapparat {m} U دستگاه تقطیر
Detektor {m} U دستگاه یابنده
Automatik {f} U دستگاه خودکار
Automat {m} U دستگاه خودکار
Administration {f} U دستگاه اداری
Fräse {f} U دستگاه تراش
Funkgerät {n} U دستگاه بی سیم
Förderanlage {f} U دستگاه نقاله
Brenner {m} U دستگاه تقطیر
Drechselbank {f} U دستگاه خراطی
Sicherheitssystem {n} U دستگاه امنیتی
Elektrogerät {n} U دستگاه برقی
Radargerät {n} U دستگاه رادار
Bohrgerät {n} U دستگاه حفاری
Beamtentum {n} U دستگاه اداری
Beamtenschaft {f} U دستگاه اداری
Fernsehen {n} U تلویزیون دستگاه
Funkgerät {n} U دستگاه رادیو
Falzbein {n} U دستگاه کاغذ تا کن
Buchungsmaschine {f} U دستگاه رزرو جا
Bremsvorrichtung {f} U دستگاه ترمز
Fernschreiber {m} U دستگاه تلکس
Berufsbeamtentum {n} U دستگاه اداری
Gerät {n} U آلت [دستگاه ]
Bügelmaschine {f} U دستگاه اتوکشی
Automatik {f} U دستگاه اتوماتیک
Apparat {m} U آلت [دستگاه ]
Stornieren U دستگاه باطل کن
Werkzeug {n} U آلت [دستگاه ]
Instrument {n} U آلت [دستگاه ]
Entwerter {m} U دستگاه باطل کن
Empfangsgerät {n} U دستگاه گیرنده
Faxgerät {n} U دستگاه فکس
Metallsuchgerät {n} U دستگاه فلزیاب
Bohrmaschine {f} U دستگاه مته [ابزار]
Geheimdienst {m} U دستگاه محرمانه دولت
Vitaldatenmonitor {m} U دستگاه پایش [پزشکی]
Entsafter {m} U آب میوه گیر [دستگاه]
Einsafter {m} U آب میوه گیر [دستگاه]
Fruchtpresse {f} U آب میوه گیر [دستگاه]
Brotschneidemaschine {f} U دستگاه نان بری
Zahlensystem {n} U دستگاه اعداد [ریاضی]
Zahlensystem {n} U دستگاه شمارش [ریاضی]
Koordinatensystem {n} U دستگاه مختصات [ریاضی]
Detektor {m} U دستگاه کشف کننده
Ventilator {m} U دمنده [دستگاه بادزن]
Fahrkartenautomat {m} U دستگاه فروش بلیط
Brotmaschine {f} U دستگاه نان پزی
Sprengladung {f} U دستگاه با ماده منفجره
Sprengsatz {m} U دستگاه با ماده منفجره
Automat {m} U دستگاه فروش [بلیط]
Faxgeräte {pl} U دستگاه های فکس
Elektromotor {m} U دستگاه مولد برق
Blutdruckmesser {m} U دستگاه فشار خون
Blutkreislauf {m} U دستگاه گردش خون
Demontage {f} U جداسازی [اجزای دستگاه]
Batterieladegerät {n} U دستگاه شارژ باتری
Entkalkungsanlage {f} U دستگاه آهک زدایی
Entsalzungsanlage {f} U دستگاه نمک گیری
Fahrkartenautomat {m} U دستگاه خرید بلیت
Dampfheizung {f} U دستگاه حرارتی با بخار
Funkanlage {f} U دستگاه گیرنده و فرستنده
Funkgerät {n} U دستگاه فرستنده و گیرنده
Feuerlöschapparat {m} U دستگاه آتش نشانی
Automation {f} U دستگاه تنظیم خودکار
Filmprojektor {m} U دستگاه پرژکتور فیلم
Frankiermaschine {f} U دستگاه تمبر زنی
Stromaggregat {n} U مولد برق [دستگاه]
energiesparendes Gerät {n} U دستگاه نیرو صرفه جو
Funksprechgerät {n} U دستگاه سخن پرانی
Branntweinbrenner {m} U دستگاه عرق کشی
Ventilatoren {pl} U دمنده ها [دستگاه بادزن]
Entsafter {m} U دستگاه آبمیوه گیری
Sprungpferd {n} U خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
Seitpferd {n} U خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
Pferd {n} [Turngerät] U خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
Abtafelmaschine {f} U دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
Abtafelmaschine {f} U دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
Pauschenpferd {n} U خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
Voreinstellung {f} U تنظیم از قبل [دستگاه سازی]
Voreinstellung {f} U انتخاب از قبل [دستگاه سازی]
Vorwahl {f} U تنظیم از قبل [دستگاه سازی]
kartesisches Koordinatensystem {n} U دستگاه مختصات دکارتی [ریاضی]
lineares Gleichungssystem {n} U دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
Bohrmaschinen {pl} U دستگاه های مته [ابزار]
Kugelkoordinatensystem {f} U دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
Zylinderkoordinatensystem {n} U دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
Vorwahl {f} U انتخاب از قبل [دستگاه سازی]
Energiesparer {m} U شخص [دستگاه] انرژی صرفه جو
Globales Positionsbestimmungssystem [GPS] {n} U دستگاه موقعیت یاب جهانی
[Ebenes] Polarkoordinatensystem {n} U دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
treiben U راندن [دستگاه یا تکه الکترومکانیکی]
Geldautomat {m} U دستگاه پرداخت کننده پول
Internationales Einheitensystem {n} U دستگاه بین المللی یکاها
Abgaskatalysator {m} U دستگاه پالایش دود اگزوز
Aggregat {n} U مجموعه [چندین دستگاه مختلف]
Audiometer {n} U دستگاه سنجش قوه شنوایی
Feuerlöschapparat {m} U دستگاه خاموش کننده آتش
SI [Systeme international d'unites] U دستگاه بین المللی یکاها
Räumliches Polarkoordinatensystem {n} U دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
[etwas an einem Messgerät] ablesen U خواندن [دستگاه اندازه گیری]
Eigengewicht {n} U وزن دستگاه بدون بار
Fahrscheinentwerter {m} U دستگاه باطل کننده بلیت
Kugelkoordinatensystem {n} U دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
Kreiskoordinatensystem {n} U دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
Fernbedienung {f} U [دستگاه] کنترل از راه دور
Ableger {m} U دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
Abtafler {m} U دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
Ableger {m} U دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
Abtafler {m} U دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
Glotze {f} U [اصطلاح روزمره] دستگاه تلویزیون
Vorrichtung {f} U آلت [دستگاه] [لوازم] [ماشین] [جهاز]
Flugschreiber {m} U دستگاه ضبط خودکار جریان پرواز
Recent search history Forum search
1حروف الفبا و نشانه ها
1einen Streich aushecken
1zumachen / abmachen / anmachen
1Abmahnen
1rezipieren
2پنچر شدن
1برای شاد کردن دیگران باید بعضی وقتها هم باخت
3vorbereitungen treffen
3vorbereitungen treffen
2auf jemanden Einfluss nehmen
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com